سرویس ورزش مشرق – شکست سنگین استقلال در دیدار با العین نه تنها با حیثیت این باشگاه بازی کرد بلکه به واسطه بین المللی بودن مسابقه به نوعی آبروی فوتبال کشورمان در قاره را هم برد. بررسی دقیق چرایی این موضوع مشخص می کند کادر فنی استقلال چه بلایی بر سر این تیم و بازیکنان خودش آورد.
جلال چراغپور در گفت و گو با مشرق، درباره بازی استقلال مقابل العین و دلایل برهم ریختگی سیستم بازی این تیم حرف زد. او همچنین درباره بازی برگشت پرسپولیس با لخویا هم توضیحاتی داد.
متن کامل صحبت های این کارشناس زبده فوتبال در ادامه می آید:
* منصوریان چه کاری برای بدتر باختن نکرد؟
درباره شکست استقلال نباید گفت مربی چه کار کرد که تیم باخت؟ در اینجا باید گفت: "منصوریان چه کار نکرد که بیشتر از این نخورد". البته گل هفتم را رحمتی نجات داد که نخوردیم. نیمکت استقلال دیگر بیشتر از آنچه که باید نمی کردند چکار نکردند؟ هر کاری از دست شان بر می آمد، از نشدن ها، خطاها و اشتباهات همه بود و انجام شد!!!
*استقلال آنالیز شد ولی آنالیز نکرد!
یک اصل کلی را در این بازی در نظر نگرفتیم و آن استراتژی بود. استراتژی زمانی مطرح می شود که دو تیم، دو بازی پشت سر هم با یکدیگر برگزار می کنند و رفت و برگشت شان به هم نزدیک است. در این بین آن تیمی که داده های قوی تری دارد یعنی نیمکت و گروه قوی تری دارد برداشت های قوی تری هم دارد و می تواند در این فاصله تمام نکات کلیدی تیم حریف را استخراج و آنها را تبدیل به تئوری کرده و تمرین کند و حتی تبدیل به سیستم بزرگ و کوچک کند و به تمرین بگذارد و با نگرش جدید تری برای بازی برگشت آماده شود. این موضوع درباره بازی استقلال و العین اتفاق افتاد. ما زمانی که اینجا بازی را یک بر صفر روی یک حادثه (اشتباه فردی) با پنالتی زدیم و بردیم و یک بر صفر شدیم آنها تمام بازی ما را با یک نگرش عمیق، جزء به جزء برداشته بودند.
*استقلال آنالیز معکوس خورد
زمانی که مربی وارد بحث آنالیز می شود سه موضوع مطرح می شود:
یک - من می دانم توچه می کنی.
دو- من می دانم که حریف می داند من چه می کنم.
سه – حریف می داند که من می دانم که او می داند که من چکار می کنم.
در مورد سوم "من" ممکن است در شکل طعمه واقع شوم. یعنی حریف می داند که من می دانم که او می داند من چکار می کنم. پس آدرس و خوراک غلط به من می دهد. پلن ایجاد می کند. پلن A و B و C از همین جا می آید. باید این را وارد فرهنگ فوتبال مان کنیم. ما به این کار می گوییم آنالیز ولی این "آنالیز معکوس" است.
*خوراک غلط دادن به حریف هم آنالیز است
مجبورم این بخش را کمی عامیانه توضیح بدهم. در آنالیز وقتی شما با من بازی می کنید قبل از اینکه بازی کنیم شما یک نفر را می فرستید تا تمرین تیم من را ببیند و متوجه می شوید که مثلا ما سانتر می کنیم. این می شود آنالیز شما. یعنی من می دانم شما می دانید که من در تمرین تیمم چه کار می کنم. بعد شما یک جاسوس می گذارید که آیا از تیم حریف کسی می آید بازی شما را ببیند که ما چکار می کنیم؟ بعد بازی یک نفر را می بینیم که با دوربین روی سکو نشسته و بازی ما را زیر نظر دارد. حالا که حریف می داند که من می دانم که او می داند من چه می کنم، من خوراک غلط به او می دهم. وقتی خوراک غلط به او بدهم تمام هفته اش را خراب می کنم. تمرینش را خراب می کنم. آنالیزش را خراب می کنم و ارنج و آرایش تیمی اش را خراب می کنم و حتی سیستمش را خراب می کنم چون اطلاعات غلط به او می دهم و براساس اطلاعات غلط که من می دانم او چکار می کند. بعد من یک پلن 15 دقیقه ای ابتدایی می دهم، بعد که حریفم مطمئن شد من بازی ام را می کنم تاکتیک مدنظرم را رو می کنم.
*18 پاس توی عمق فاجعه بود
در بازی استقلال عمر عبدالرحمان 18 پاس که توی عمق دفاع می رود داشت! گل ششم، گل سوم و بقیه گل های العین روی پاس عمقی بود و فقط یک گل اجرایی به ثمر رسید. بقیه اش همه گل با پاس توی عمق بود! خب ما در اینجا متوجه می شویم که حتی مانند تیم جوانان مان اگر دو گل هم از حریف جلو باشیم با شناسایی که حریف می داند که من چه می کنم خوراک غلط به ما می دهد. این می شود آنالیز معکوس که یک روش مدرن است که تا سال 2020 تمام بازی ها به این شکل برگزار می شود. فوتبال هر روز به شطرنج نزدیک تر می شود. البته لزومی ندارد مهره ها بدانند چه کار می کنند. من آنالیزور و مربی باید بدانم و آن را تبدیل کنم به بازی و در کلاس تئوری باید تدریس کنم و بگویم که درست است که حریف به فلان روش حمله می کنند ولی در نهایت روش دیگری را به کار می گیرند.
*العین می دانست چطور گل بزند
روی گل اول العین، حریف می دانست که اگر به کناره ها برسد مورد هجوم 3 نفره قرار می گیرد و مرکز دفاع استقلال خالی می شود در نتیجه حریف می دانست که ما می دانیم، به این خاطر عمدا تأکید کرد که توپ را به سه نفره های کناری ببرد و در یکی از این بردن ها مرکز 18 قدم استقلال، درست در آن مرکز، خالی شد و گل اول زده شد و در ادامه گل های بعدی یکی پس از دیگری.
*چرا کسی به منصوریان راهکار نداد؟
اصلا انگار بازیکنی به نام عمر عبدالرحمان در تیم اماراتی نبود! نیمکت و کادر استقلال که این همه روی آن می نشینند چه می گویند؟ چرا یک نفر به این منصوریان اشاره ای درباره این بازیکن نمی کرد؟ چرا نمی گفتند که این بازیکن مانند یک مغز متحرک می رفت و می آمد. یک نفر باید او را مشغول می کرد و یا فشار ایجاد می کرد و این بازیکن را راحت از کار می انداخت ولی...
*بازی کننده شطرنج مهم است نه اسب و فیل!
حتی اگر تیم اماراتی در اختیار کادر منصوریان بود و استقلال زیر نظر کادر العین، این تیم باز هم با همان تیم منصوریان تیم خودشان را می زدند. یعنی اگر نفرات عوض می شد باز هم آنها با استقلال ما را می زدند و همین 6 تا گل را هم می زدند. اینکه فلان بازیکن نبود باختیم و یا فلان بازیکن مصدوم شد شما وقتی شطرنج را می بازید سرباز و فیل و اسب مقصر هستند یا بازی کننده؟ این سئوال روز از استقلال است. به این دلیل می گویم اگر مهره های دو تیم را هم جابجا می کردند باز هم بازی را می باختیم.
*برانکو در فشار خوب تصمیم نمی گیرد
برانکو مربی مدرنی نیست اما سنتی معتقدی است. یعنی تمرینش مرتب است، تلاش می کند حرفهایش را گوش بدهند. تیم منظمی دارد. اما واقعیت این است در فشارهای بالا، برانکو تمام سنسورهایش قفل می شوند. یکبار دو بار این موضوع را ندیدیم. از زمان تیم ملی برابر پرتغال دیده ایم تا امروز. زمانی که فیگو و یارانش بودند تا امروز. از آنجا ما ایشان را از لحاظ "تصمیم در فشار" متوسط می بینیم. در بازی آخرشان که مساوی شد هم دیدیم.
*فوتبال ایران فوتبال کمیّتی است نه کیفیتی!
اگر این جریان مهندسی یا آنالیز معکوس بر روی هر یک از تیم های ایرانی انجام شود منجر به همین نتایج مانند بازی استقلال – العین خواهد شد. باید مربیان شجاعت به خرج بدهند و با اینکه دانش روزش را ندارند ولی با خلاقیت و شجاعت شان جلوی این موضوع را بگیرند. فوتبال ما کوانتیتی است. یعنی فوتبال ما کمیّتی است. فوتبال باشگاه های آسیا کوالیتی یعنی کیفیتی است. ما در تمام سطوح می خواهیم کوانتیتی نتیجه بگیریم. حتی تیم ملی جوانان ما کوانتیتی یعنی کمیّتی بود. یعنی با دویدن بیشتر و با تکل بیشتر و خطاکردن بیشتر و با کارهای تعدادی و کارهای عددی نه با کارهای ارزشی، نه مَسترینگ، نه با اوج تکنیک و نه با زیبایی اجرا، بلکه با تعدد اجرا می خواهیم برنده شویم.
* تفاوت طارمی و سوارز در کیفیت است
مثال واضحش طارمی و سوارز هستند. طارمی کوانتیتی است و سوراز سانترفوروارد کوالیتی. طارمی باید 15 تا توپ بگیرد تا گل بزند که می شود تعدادی! ولی سوارز دومین توپی که دریافت کند را گل می کند که می شود کوالیتی یا همان کیفیتی. اتفاق پیچیده ای نیست. فوتبال ایران کوالیتی است. بچه ها دست روی دست هم بگذارید و یک یاعلی بگویید، یعنی کوانتیتی. آنها می نشینند در اتاق فکر و می گویند از این طرف حمله کنید و از آنطرف راه نفوذ را ببندید و نتیجه اش می شود کوالیتی و کیفیتی. عمر عبدالرحمان می آید کوالیتی بازی می کند یعنی کیفیتی و 18 تا پاس توی عمق می دهد در نقطه مقابل استقلال می آید تمام 90 دقیقه دفاع می کند و فقط سه بار پاس نفوذی می دهد که فقط فوروارد صاحب توپ می شود!